داستان کودکی شهید چمران، در راستای قهرمان سازی شخصیت های انقلاب:
پدر شهید چمران یه کارگاهی داشت که تو اون جوراب میبافتن، برای دوختن جوراب یه دستگاه های مخصوصی داشتن، ولی این دستگاهاشون یه پیچی داشت که خیلی زود خراب میشد، وقتی خراب میشد باعث میشد که دیگه نتونن جوراب جدید ببافن و کارشون تعطیل میشد و پول در نمیاوردن.
چون اون قطعه گرون بود و از خارج میخریدن نمیتونستن به این راحتی ها تهیه اش کنن.
مصطفی و داداشش که تو کارگاه به پدرشون کمک میکردن، یه کم فکر کردن و تلاش کردن شبیه اون قطعه رو خودشون درست کنن.
اتفاقا موفق شدن و تونستن دوباره دستگاه جوراب بافیشونو راه بندازن،
کارگاه های دیگه که همین مشکل رو داشتن خیلی خوشحال شدن وقتی فهمیدن میشه اون قطعه اینجا هم درست بشه.
رفتن پیش بابای مصطفی و ازش خواستن که مصطفی برا اونا هم قطعه درست کنه تا ازش بخرن.
یواش یواش اینقدر کارشون گرفته بود و کارگاه های مختلف میخواستن ازشون قطعه بخرن که کارگاه شونو عوض کردن و کردنش کارگاه تولید لوازم یدکی و تو کارشون خیلی هم موفق شدن و دیگه از این راه پول در میاوردن.
نحوه ارایه قصه:
نشان دادن کارتهای قصه به بچه ها، قصه ها را به طور شفاهی و بدون ابزار برای بچه ها تعریف کنید.
لینک با کیفیت فیلم قصه گویی با موضوع شهید چمران در آپارات: http://www.aparat.com/v/WKs35
✂️پیشنهاد فعالیت:
۱. اعضای خانواده می توانند به کارگاه جوراب بافی یا پارچه بافی بروند.
۲. میتوانیم از بچه ها بخوایم یک وسیله الکترونیکی خراب را باز کنند، سعی کنند نقشه اش را، بکشند و از قطعاتش سر در بیارن.
۳. یک وسیله باتری ای که مشکل جزیی دارد را بدهیم که سعی کنند درستش کنند.
۴. تجربه کار با سیم، باتری و چراغ ال ای دی.
۵. ساخت یک وسیله که خودشان اختراع کردند، چسباندن پرچم ایران روی آن و گذاشتن بازارچه برای فروش محصولاتشون.