پویش مردمی کودک و انقلاب

بایگانی

آخرین مطالب

داستان شهید مطهری

جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ب.ظ

قهرمان چهارم: شهید مطهری


*داستان اول: گربه ی گرسنه


* یکی بود، یکی نبود.


 *یک روز یک پسر کوچولوی مهربان و شیرین زبان به نام آقا مرتضی، تصمیم گرفت  برای بازی به پارک برود.

همین طور که مشغول بازی بود، یک گربه ای را دید که  میو میو می کرد. ولی چشمهایش بسته بود.

 آقا مرتضی رو به گربه کوچولو گفت: من که زبون گربه ها رو نمیدونم، نمیفهمم چی میخوای. 

بعد کمی با خودش فکر و گفت: شاید گرسنه باشه.

بعد سریع به سمت خانه دوید و مقداری 🍗گوشت آورد.

گربه را صدا کرد و گوشت را جلوی گربه گذاشت‌. گربه کوچولو کمی چشم هایش را بازد کرد و گوشت را دید.  خیلی خوشحال شد و سریع جلو آمد و گوشت را خورد. وقتی غذا خوردنش تمام شد به آقا مرتضی نگاه کرد و دمش را تکان داد. 

آقا مرتضی خندید و گفت: پس تو گشنت بود. از این به بعد قول میدم هر وقت پارک اومدم، برات گوشت بیارم.



✂️ فعالیت بعد از داستان:


*می توانیم کاردستی گربه ها، غذا و محل زندگیشان را با عکس گربه ها، کاغذ رنگی و... درست کنیم.


* می توانیم با بچه ها به پارک نزدیک خانه برویم و به گربه ها غذا بدهیم.


* می توانیم  داستان را به صورت نمایش خلاق، اجرا کنیم.


* می توانیم بعد از هر بار غذا خوردن، اگر نان و یا برنجی اضافه آمد، همراه بچه ها به پرندگان و گربه ها بدهیم.


*می توانید فیلم این داستان را در کانال من یار انقلابم ببینید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی