پویش مردمی کودک و انقلاب

بایگانی

آخرین مطالب

خاطرات خانم سلمانی

دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ق.ظ


خاطرات انقلاب

خاطرات ساره سلمانی

 عکس محو شدن پراید زیر برف لاکانشهر رشت.


اخبار رو اول از مامان شنیدم.

که خاله کوچیکه زنگ زده و گفته رشت چهل سانت برف نشسته!

بعد اخبار سیزده شبکه خبر...

و 

یاد برف سنگین سال83افتادم

که دوهفته مدرسه نرفتیم

در خونه دیگه در نشد!

چون بخاطر برف یک و نیم متری، که آب و برق رو قطع کرده بود و برای خروج از خونه، رو برفها پله ساخته بودیم تا به کوچه برسیم!!، در آهنی رو تغییر شکل داد!اون زمان هم با عاشورا تاسوعا این برف همراه بود(یادمه فردای عاشورا رفتیم مدرسه)

هم با همین ایام دهه فجر...


همیشه راهپیمایی "۲۲بهمن"برام یه چیز دیگه اس(البته الان ۹دی جلوتره)

شاید چون بچه ی انقلابم و بزرگ شده ی خیابان آزادی ...

که تقریبا کل زندگیم بین منطقه ۱۲و۱۱و۶ گذشته...

تولدم!

دوران بچگیم،

مدرسه رفتن هام،

دانشگاهم!

و حتی

زندگی متاهلیم تا قبل از خونه ی چیتگر...

بماند!


اون سال خونه ی ما منظریه بود، در واقع یه مسیر پیاده و یه خط مستقیم تاکسی راه بود تا میدون شهرداری

که مجسمه ی میرزا کوچک خان اونجاست و اگر اشتباه نکنم تو سالهای بعد اسمش شد "میدان شهدای سرپل ذهاب".

خلاصه که بنظرم چکمه مامان رو قرض گرفتم و هرچی بهم گفتن دیوونه داره برف میاد!

با این همه برف کی میاد راهپیمایی؟! نرو...

من گوشم بدهکار نبود...

آخه بیست دوم بهمن بود


ماجرا داره...

رفتم!

یه جاهایی پاها تا زانو فرو میرفت تو برف!!

و یه جاهایی بابت یخ زدگی، ملت کمی اونطرف تر، تلپ! میخوردن زمین و تو حواست رو جمع میکردی که نیفتی.


میدون فرهنگ

چاررا میکائیل

میدون دکتر حشمت...

و شهرداری!

باورم نمیشد.

ای ول امت حزب الله رشت!

ای ول غیور مردها و رشیده زنهایی که اومده بودن...

نمیدونم واقعا تعداد چقدر بود... ولی من ذوق کردم!

تو برف و یخبندان، که همچنان هم برف میبارید، بعضی بدون چتر اومده بودن حتی!

واضح یه آقای جوان موبور که کت و کاپشن قهوه ای روشن که فکر کنم جنسش جیر بود و سرشون کم مو و جایی بی مو بود یادمه...


غیر ازین که حافظم تلسکوپه! جالب بود این بنده خدا چون

نه چتر داشت،

نه کلاه،

:-! 

و قدی بلند و رشید داشت...

اون زمان شاید ده دوازده سال ازمن بزرگتر بودن، و تقریبا سن حالای خودم بودن ..



وقتی اومدم خونه اوووونقدددررر شوق داشتم که !گفتم الان ببینید که اخبار چی نشون میده!

 اما

برگشتنه -خیلی محو- یادمه با چندنفر تا یه جایی شعار دادیم...


سال۸۳ و برفش... و راهپیمایی مردم رشت تو اون هوا،

۷-۸ثانیه بیشتر تو اخبار، اونم فقط اخبار ساعت۱۴ شبکه ۱.


بسیاااار متعجب بودم!


شاید از همونجا گرایش مستندسازی

و گرایش به امثال جشنواره ی عمار تو من شکل گرفت...

نمیدونم!


در هر حال، امروز

فقط تو خواب و بیدار، دم دمای ظهر! صدای مامان رو شنیدم که گفته چهل سانت برف اومده...

رفتم به دوازده سال پیش...


من امروز بسیار هوایی شدم

بسیاااااااارررر



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی